Perdic | تشریح کننده بدن مرده | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (7 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	prosector U	تشریح کننده بدن مرده

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	autopsies U	تشریح مرده
	autopsy U	تشریح مرده
	autopsy U	تشریح نسج مرده
	autopsies U	تشریح نسج مرده
	dissector U	تشریح کننده
	anatomist U	تشریح کننده
	hypotyposis U	تشریح مجسم کننده
	vivisector U	تشریح کننده جانور زنده
	twicer U	حروف چینی که خودش هم چاپ کننده است دو مرده
	stillborn U	زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
	stillbirths U	زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
	keb U	میشی که بره مرده انداخته یابره اش مرده است
	stillbirth U	زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
	dog cheap U	مفت مسلم بقیمت سگ مرده یاصاحب مرده
	vivisect U	موجود زنده را تشریح کردن تشریح زنده
	dead wool U	پشم مرده [که از بدن حیوان مرده یا ذبح شده توسط مواد شیمیایی جدا شده و خاصیت رنگ پذیری خوبی ندارد.]
	anatomies U	تشریح
	anatomy U	تشریح
	surgeries U	تشریح
	surgery U	تشریح
	dissection U	تشریح
	analysis U	تشریح
	illustrations U	تشریح
	illustration U	تشریح
	dissects U	تشریح کردن
	dissect U	تشریح کردن
	descriptions U	توصیف تشریح
	analyze U	تشریح کردن
	problem description U	تشریح مسئله
	anatomy U	مبحث تشریح
	description U	توصیف تشریح
	discussion U	تشریح مطالب
	discussions U	تشریح مطالب
	entomotomy U	تشریح حشرات
	dissected U	تشریح کردن
	zootomy U	تشریح حیوانات
	dissecting knife U	چاقوی تشریح
	innuendo U	یعنی تشریح
	innuendoes U	یعنی تشریح
	innuendos U	یعنی تشریح
	neurotomy U	تشریح اعصاب
	dissecting U	تشریح کردن
	anatomies U	مبحث تشریح
	non descript U	تشریح ناپذیر
	anatomically U	از روی تشریح
	anatomize U	تشریح کردن
	phytotomy U	برش و تشریح گیاه
	anatomically U	مطابق علم تشریح
	anatomist U	متخصص علم تشریح
	pdl U	زبان تشریح صفحه
	page description language U	زبان تشریح صفحه
	catling U	چاقوی تشریح یاجراحی
	tree surgery U	تشریح علمی درخت
	syntax language U	زبان تشریح نحو
	embryotomy U	تشریح جنین درزهدان
	d. anatomy U	تشریح مشاهدهای یا تبصیری
	aerography U	علم تشریح هوا
	kinesiology U	تشریح حرکات بدنی انسان
	gnosticize U	ازراه عرفان تشریح کردن
	body snatcher U	کسی که برای تشریح نبش قبرمیکند
	White Papers U	کتابی که حکومت یک کشور جهت تشریح یااعلام بعضی مسائل منتشرمیکند
	White Paper U	کتابی که حکومت یک کشور جهت تشریح یااعلام بعضی مسائل منتشرمیکند
	low spirited U	دل مرده
	lifeless U	مرده
	dead U	مرده
	one man U	یک مرده
	defunct U	مرده
	vapid U	مرده
	extinct U	مرده
	six feet under <idiom> U	مرده
	exanimate U	مرده
	low-spirited U	دل مرده
	deceased U	مرده
	at rest U	مرده
	hearses U	مرده کش
	his heart sank U	دل مرده شد
	one-man U	یک مرده
	hearse U	مرده کش
	in the dust U	مرده
	corrector U	جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
	idle turn U	کلاف مرده
	playing dead U	مرده نمایی
	idle wire U	سیم مرده
	death watch U	پاسبان مرده
	death's head U	جمجمه مرده
	slaked lime U	اهک مرده اهک مرده
	still born U	مرده بدنیاامده
	lyke wake U	پاسبانی مرده در شب
	widowers U	مرد زن مرده
	saprophage U	مرده خوار
	reliquiae U	مرده ریگ
	dull finish U	رخده مرده
	resurrection man U	مرده دزد
	resurrectionist U	مرده دزد
	dull finish U	کالیبر مرده
	down with him U	مرده باد
	blate U	روح مرده
	murrain U	گوشت مرده
	defunct U	مرده درگذشته
	death mask U	قیافه مرده
	death masks U	قیافه مرده
	widower U	مرد زن مرده
	death feigning U	مرده نمایی
	death day U	سال مرده
	dead ball U	توپ مرده
	dead as a d. U	بکلی مرده
	necrophilia U	مرده گرایی
	dead load U	بار مرده
	dead as a doornail <idiom> U	کاملا مرده
	parted U	درگذشته مرده
	inhumationist U	مرده خاک کن
	morgues U	مرده خانه
	morgue U	مرده خانه
	stillbirths U	مرده زاد
	dead band U	نوار مرده
	dead rise U	فاصله مرده
	deadness U	حالت مرده
	out of play U	توپ مرده
	deadball U	توپ مرده
	dead volume U	حجم مرده
	dead time U	زمان مرده
	dead storage U	حجم مرده
	dead storage U	گنجایش مرده
	dead space U	فضای مرده
	living corpse U	مرده متحرک
	dead soils U	خاکهای مرده
	stillbirth U	مرده زاد
	swelled U	موج مرده
	necrophobia U	مرده هراسی
	cremations U	مرده سوزانی
	ground swell U	موج مرده
	air slaked lime U	اهک مرده
	necrophagous U	مرده خوار
	necropsy U	مرده نگری
	time lag U	زمان مرده
	non productive time U	زمان مرده
	time lags U	زمان مرده
	swell U	موج مرده
	swells U	موج مرده
	necromania U	مرده پرستی
	exanimate U	دل مرده وبیروح
	cremation U	مرده سوزانی
	necrolatry U	مرده پرستی
	pah U	مرده شور
	necrophagous U	مرده خور
	death mask U	ماسک صورت مرده
	inheritances U	مرده ریگ وراثت
	eloge U	ستایش شخص مرده
	sequestrum U	قسمت بافت مرده
	mortuary U	مرده شوی خانه
	sloughy U	شبیه پوست مرده
	necromimesis U	خود مرده انگاری
	still born U	مرده زاییده شده
	cirerar yurn U	فرف خاکستر مرده
	dead-house U	مرده شوی خانه
	funeral home U	مرده شوی خانه
	departed U	مرده درگذشته مرحوم
	d. paleness U	رنگ ارام مرده
	inheritance U	مرده ریگ وراثت
	Speak well of the dead . <proverb> U	پشت سر مرده بد نگو.
	mortuaries U	مرده شوی خانه
	He is not dead by any chance , is he ? U	نکند مرده باشد ؟
	protoxlead U	سنگ مرده مرتک
	plague on it U	مرده شورش ببرد
	cadaveric U	دارای رنگ مرده
	he seems to have died U	ازقرارمعلوم مرده است
	back lash eliminator U	تعادل در مسیر مرده
	time lags U	فاصله زمانی مرده
	death masks U	ماسک صورت مرده
	gralloch U	احشای گوزن مرده
	blast it U	مرده شورش را ببرد
	balefire U	اتش مرده سوزانی
	time lag U	فاصله زمانی مرده
	aeropause U	منطقه جوی مرده
	sciomantic U	غیبگو از روی سایه مرده
	pall U	تابوت محتوی مرده حائل
	cadaverous U	دارای رنگ پریده و مرده
	palled U	تابوت محتوی مرده حائل
	deathy U	مرگ نما مرده وار
	To be crazy about agirl . U	کشته مرده دختری بودن
	palls U	تابوت محتوی مرده حائل
	natimortality U	امار مرده زاییده شدگان
	palling U	تابوت محتوی مرده حائل
	heritage U	مرده ریگ سهم موروثی
	wraith U	روح مرده کمی قبل یا پس از مرگ
	f. pile or pyre U	توده هیزم که مرده راروی ان میسوزانند
	ossuary U	محل امانت گذاری استخوان مرده
	postmortem U	مرده رامعاینه وکالبد شکافی کردن
	funeral pyre U	توده هیزم که مرده را روی ان میسوزانند
	sciomacy U	غیب گویی از روی سایه مرده
	wraiths U	روح مرده کمی قبل یا پس از مرگ
	crematory U	کورهای که لاشه مرده یااشغال را در ان می سوزانند
	urns U	گلدان یا فرف محتوی خاکستر مرده
	urn U	گلدان یا فرف محتوی خاکستر مرده
	necrotic U	دارای بافت مرده یااستخوان فاسد
	ossuary U	فرف مخصوص نگاهداری استخوانهای مرده
	it is not true that he is dead U	اینکه میگویند مرده است حق ندارد
	under hatches U	زیر عرشه دوراز نظر مرده
	incinerator U	کورهای که اشغال یا لاشه مرده در ان سوزانده و خاکسترمیشود
	crematoriums U	کورهای که لاشه مرده یا اشغال را دران می سوزانند